یسنا یسنا ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

عسلی مامان و دخترچی بابا

سونوگرافی ها

اولین سونوگرافی که انجام دادم توی هفته ٥ بارداری بود البته نیازی نبود که سونو بشم ولی از اونجایی که تجربه ای تو این زمینه نداشتم فکر میکردم باید سونو هم بشم اتفاقا رفته بودیم شاهین شهر خونه مامانم اینا . یادمه وقتی عکس سونو رو بابایی دید انقدر کوچولو بودی که بابایی  گفت مثل  هسته خرما میمونه وای اینقدر این حرف به دلم نشست  که نمیدونستم چی کار کنم ،از اون به بعد هم اسمت رو گذاشته بودیم هسته خرما. بعد از اینکه سونو رو انجام دادیم خبر بارداری رو به مامانم اینا دادیم اونا هم کلی خوشحال شدن و آرزوی سلامتی واسه خودم و تو کردن. دومین سونوگرافی جهت سلامت تو بود که خدا رو شکر صحی و سالم بودی البته صدای قلبت رو هم شنیدم ماشاالله ه...
14 شهريور 1390

بی بی چک و اولین آزمایش

سلام جوجک مامانی خوبی مامانی... دیشب خیلی تتون تتون خوردی تو دلم بعد هم اومده بودی چسبیده بودی به قلبم و خلاصه خیلی یه حالی بودم مامانی جون این همه جا پایین هست هی خودتو میاری بالا مگه بالا بالاها خبرایی من نمیدونم.......لابد تو هم میگی خوب مامانی دلم واست تنگ شده بود اومدم خودمو بچسبونم به قلبت که همیشه تو قلبت باشم عزیزم تو همیشه تو قلبمی مگه میشه جوجک کوچولوی ما از ما جدا باشه. دخترم بذار واست از باخبر شدن اومدن تو بگم .... یه روزی از روزای خوب خدا توی بهمن ماه ٨٩ بعد از اینکه مامانی منتظر سیکل ماهانش بود و میدید خبری نیست بابایی تصمیم گرفت بی بی چک نهیه کنه تا اینکه از  بلاتکلیفی در بیایم نزدیکای غروب بود که بابایی یه بی بی چ...
6 شهريور 1390
1