سونوگرافی ها
اولین سونوگرافی که انجام دادم توی هفته ٥ بارداری بود البته نیازی نبود که سونو بشم ولی از اونجایی که تجربه ای تو این زمینه نداشتم فکر میکردم باید سونو هم بشم اتفاقا رفته بودیم شاهین شهر خونه مامانم اینا . یادمه وقتی عکس سونو رو بابایی دید انقدر کوچولو بودی که بابایی گفت مثل هسته خرما میمونه
وای اینقدر این حرف به دلم نشست که نمیدونستم چی کار کنم ،از اون به بعد هم اسمت رو گذاشته بودیم هسته خرما.
بعد از اینکه سونو رو انجام دادیم خبر بارداری رو به مامانم اینا دادیم اونا هم کلی خوشحال شدن و آرزوی سلامتی واسه خودم و تو کردن.
دومین سونوگرافی جهت سلامت تو بود که خدا رو شکر صحی و سالم بودی البته صدای قلبت رو هم شنیدم ماشاالله هزار ماشاالله اینقدر تند تند قلبت میزد که مامانو ترسوندی آخه مامان من فکر نمیکردم تو دلم اینقدر آشوب به پا کنی....قربون آشوبات بشم من
سومین سونوگرافی برای تعیین جنسیت تو بود که دکتر موفق نشد جنسیتت رو تشخیص بده آخه نی نی گل من یه پاشو انداخته بود روی اون پاش هیچ جوری هم کوتاه نمیومد.واسه همین قرار چند روز دیگه مراجعه کنم
توی چهارمین سونوگرافی مشخص شد که نی نی عزیز ما یه دخترکوچولوی نازه
پنجمین سونو هم احتمالا باید یک هفته دیگه انجام بدم